هجمه سلمان رشدي و ادامه استراتژي اسلام ستيزي در غرب (2)


 

نويسنده: مريم زاغيان




 

تخيلي بودن کتاب آيات شيطاني؛ يک شبهه
 

عده اي مي گويند: مطالب مندرج در اين کتاب کفرآميز تخيلي بوده، جنبه واقعي و خارجي ندارد؛ از اينرو کسي نبايد از آن رنجيده شود.
سلمان رشدي در دفاع از کتابش ضمن نامه اي خطاب به گاندي مي نويسد: «در اين داستان از پيامبري سخن به ميان آمده که نامش محمد نيست و ياران و انصار غير واقعي پيرامون او گرد آمده اند»
او همچنين در مورد سبک نگارش خود گفته است:
...خوشبختانه آنچه مي نويسيم، نوعي افسانه امروزي است؛ بنابراين، مسئله اي ندارد، به کسي برنمي خورد، گفته هايم را خيلي جدي نمي گيرد و در نتيجه لزومي هم ندارد که عليه من اقدامي بکنند...
از اينرو، برخي از غربيان معتقدند داستان آيه هاي شيطاني با واقعيت مطابقت ندارد؛ بنابراين، نمي تواند موهن باشد.
شواهدي وجود دارد که نشان مي دهد سلمان رشدي از کتابش چيزي بيشتر از يک رمان تخيلي را اراده کرده است:
الف- او مي گويد: «کتاب من به عنوان کتاب تاريخ خوانده خواهد شد».
- مگر مطالعه کتاب تخيلي، انسان را به شناخت تاريخ و واقعيتهاي آن مي رساند؟ اگر چنين باشد، ديگر تخيل نيست.
او همچنين مي گويد: «من آنچه را در کتاب آيات شيطاني نوشته ام قبول دارم».

- تخيل را مي توان تصديق کرد يا واقعيت را؟
 

او هنگامي که با بازتاب هاي تند مسلمانان مواجه مي شود آرزو مي کند که اي کاش کتابي با انتقادهاي شديدتر مي نوشت؛ پس موضوع کتاب او، انتقاد از واقعيتها- در نظر او- است، نه تخيل محض؛ زيرا تخيلات قابل انتقاد نيستند بلکه واقعيتها هستند که انتقاد پذيرند.
ب- اسم، علامتي است براي نشان دادن مسمي؛ از اينرو، اگر ابعاد وجودي يک شخصيت تعريف و ترسيم شود، ديگر احتياجي به اسم نيست. زيرا اسم هر چه باشد شنونده مسمي را درک مي کند.
او در داستان خود به بيان سمبليک تاريخ اسلام پرداخته و شخصيتها و فراز و فرودهاي تاريخي را آشکارا بهم پيوند داده است. چه کسي است که متوجه نشود منظور از پيامبري که در جاهليت آمد و بر او آياتي از جانب پروردگار، توسط جبرئيل نازل شد و همسري بنام عايشه و ياراني همچون سلمان و اباذر و خالد و حمزه داشت و دهها نشانه ديگر مربوط به کيست؟
ج- «ماهوند» نامي است که او براي شخصيت داستان خود انتخاب کرده است. گذشته از اينکه اين نام، نامي توهين آميزاست، فرهنگ نويسان آن را به «محمد» ترجمه کرده اند. حتي خود سلمان رشدي به شکلي رمز آميز بنام شخصيت قصه خود اشاره کرده، مي گويد: «اگر نام او درست تلفظ و ادا شود، به معناي کسي است که بايد براي وجود او سپاسگزاري و شکر نمود» که اين اشاره بنام احمد و محمد است.
بر اساس اين قرائن، به اين نتيجه مي رسيم که انتخاب اين سبک براي کتاب آيات شيطاني و فرار از مسئوليت عمل زشت خود.(1)
ما کينه دنياي غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نکته ها به دست مي آوريم. قضيه آنان قضيه دفاع از يک فرد نيست؛ قضيه حمايت از جريان ضد اسلامي و ضد ارزشي است که بنگاههاي صهيونيستي و انگليس و آمريکا به راه انداخته اند.(2)

مبناي فقهي حکم
 

اقدام سلمان رشدي، ارتداد است؛ زيرا درکتاب کفرآميز خود مقدسات مذهبي، خداوند، پيامبر(ص) جبرئيل، وحي و قرآن را به تمسخر گرفته و آيات الهي را آيات شيطاني ناميده است، همچنين از آيين هاي الهي بنام آيين هاي فحشا و منکرات نام برده؛ براساس فقه اسلامي هر مسلمان آزاده اي که چنين مطالبي را بگويد«مرتد فطري»(3) ناميده ميشود.
اقدام سلمان رشدي سب(4)و دشنام است؛ زيرا تعبيراتي که در مورد پيامبراکرم(ص) بکار برده، چيزي جز اهانت و دشنام نيست و برطبق روايات اسلامي مجازاتش اعدام است.
حرکت سلمان رشدي يک اقدام توطئه آميز و محاربه با اساس اسلام و مقدسات اسلامي به شمار مي آيد؛ او با انتشار کتابش، خود را عملاً در اختيار افرادي قرار داد که سالهاي متمادي با اسلام و مسلمانان در حال جنگ بوده و هستند؛ در نتيجه مي توان عنوان «محاربه» را نيز بر نوشته او صادق دانست که عمل او از مصاديق بارز فساد در زمين است و وي را مشمول حکم «مفسدان في الارض» مي نمايد.(5)

حکم پر فروغ
 

هنگامي که دشمنان اسلام در سال1367توسط سلمان رشدي گامي ديگر در جهت توهين به اسلام و مقدسات اسلامي برداشتند، امام خميني (ره)با واکنشي هوشمندانه به آغاز موج توهين نسبت به پيامبر اکرم(ص)اشاره کرده، با صدور اعدام براي نويسنده اين کتاب صلابت و قدرت رهبري اسلام را به دنيا نشان داد و ضمن خنثي نمودن توطته دشمنان، اين نکته را به آنان فهماند که با نيروي ايمان امتي بزرگ مواجه هستند که آماده دفاع از مقدسات و فرهنگ اسلامي خويش است و استکبار جهاني با اين خيره سري ها به اهداف شوم خود نائل نخواهد شد.
بسمه تعالي
انا لله وانا اليه راجعون!
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي رسانم مؤلف کتاب آيات شيطاني- که عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است- همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن، محکوم به اعدام مي باشند. از مسلمانان غيور مي خواهم تا در هر نقطه که آنان را يافتند، سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر کسي جرات نکند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هرکس در اين راه کشته شود، شهيد است انشاالله. ضمناً اگر کسي دسترسي به مولف کتاب دارد ولي خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوي الخميني(6)
پس از اعلام حکم امام خميني (ره) مبني بر ارتداد و اعدام سلمان رشدي، رسانه هاي گروهي استعمار خارجي به دروغ از قول مسئولان نظام جمهوري اسلامي اعلام کردند که اگر نويسنده اين کتاب توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو مي گردد؛ وليکن حضرت امام (ره)صراحتاً فرمودند:
اين موضوع صددرصد تکذيب مي گردد. سلمان رشدي اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامي هم خود را به کار گيرد تا او را به درک واصل گرداند.(7)
همچنين فرمودند: اگر غير مسلماني از مکان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريع تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال اين عمل مي خواند به عنوان جايزه و يا مزد عمل به او بپردازند.(8)
حضرت امام وقتي از مضمون اين کتاب کفرآميز(آيات شيطاني) مطلع شدند، از خشم برخود لرزيدند و فرمودند: «والله اگر جوان بودم و قدرت حرکت داشتم شخصاً مي رفتم و او (سلمان رشدي)را مي کشتم»(9)

پيامدها و دستاوردها
 

آشنايي ملتهاي مسلمان با نتايج حکم اعدام سلمان رشدي و پافشاري آنان و مسئولان نظام اسلامي براجراي اين حکم، مسلماً دربردارنده پيامدهاي مثبتي است که اصلي ترين و مهمترين آنها خنثي شدن توطئه هاي استکبار جهاني است:
الف- نخستين نتيجه اي که صدور اين حکم از سوي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي به دنبال داشته، جاري نمودن حکم الهي است.
«مسئله سلمان رشدي هيچ راه حل ديگري ندارد. تيري است که خوب هدف گيري و شليک شده و لاجرم به هدف خواهد خورد»(10)
حضرت امام (ره) با صدور اين کم ثابت کردند که مسلمانان همواره بايد با عزت و اقتدار در صحنه حاضر باشند و به احکام نوراني اسلام فخر نمايند؛ چرا که هيچ ملاحظه اي بر احکام اسلامي پيشي نگرفته و نخواهد گرفت و اين دستاورد بزرگ صدور حکم اعدام براي سلمان رشدي مرتد مي باشد.
ب- از ديگر نتايج صدور اين حکم، احساس سرفرازي، تحرک، همبستگي و قدرت در ميان مسلمانان جهان بود؛ راهپيمايي هاي بي نظير در کشورهاي اسلامي و حرکت بي سابقه مسلمانان، گوشه هايي از اين احساس قدرت، همبستگي و عزت را در تاريخ استعمار فرتوت انگلستان نشان داد.
مسلمانان با اجراي اين حکم در مورد چند ناشر، قدرت و نفوذ احکام الهي را به نمايش گذاشتند. از پيامدهاي مثبت اين حکم، عقب نشيني استکبار از مواضع اوليه خود، پنهان شدن سلمان رشدي و زندگي رذيلانه و مخفيانه او تحت حفاظت شديد پليس استکاتلنديارد انگليس و همچنين خودداري بسياري از کشورها و ناشران از طبع و توزيع اين اثر کفرآميز بود.
پ- مسلمانان و علماي امت اسلام مدتها با دشمني روبه رو بودند که خود را در پس دوستي ها و شعارهاي فريبنده، پنهان کرده بود. دشمن، همان دشمن بود وليکن اين بار، اين دشمني اصولي و استراتژيک، حرکتي شتابزده را به همراه داشت؛ حضرت امام خميني (ره) با نيتي پاک، يک بار ديگر، ساده انديشان جهان اسلام را بيدار کرد و دشمني ديرينه استکبار جهاني را با اسلام ناب محمدي(ص) و استراتژي دراز مدت آنها را براي از بين بردن ارزشهاي ناب اسلام به آنان تفهيم نمود:
ضرورتي نيست که درچنين شرايطي ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم؛ چراکه دشمنان ممکن است تصور کنند که ما بوجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شديم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات ديني خود ساکت و آرام مي گذريم.
آنانکه هنوز براين باورند و تحليل مي کنند که بايد در سياست و اصول و ديپلماسي خود تجديد نظر نماييم و ما خامي کرده ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تکرار کنيم و معتقدند که شعارهاي تند يا جنگ، سبب بدبيني غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواي کشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل کنيم، آنان با ما برخورد متقابل انساني مي کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمانان مي گذارند؛ اين يک نمونه است که خدا مي خواست پس از انتشار کتاب کفرآميز آيات شيطاني در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياي تفرعن و استکبار و بربريت چهره واقعي خود را در دشمني ديرينه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشي به درآييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بي تجربگي نگذاريم و با تمام وجود درک کنيم که مسئله اشتباه ما نيست بلکه تعمد جهانخواران به نابودي اسلام و مسلمانان است والا مسئله فردي سلمان رشدي، آنقدر برايشان مهم نيست که همه صهيونيستها و استکبار پشت سر او قرار بگيرند...(11)
ت- افشاي چهره فريبنده استکبار جهاني، يکي ديگر از پيامدهاي مثبت اين حکم بود. آنانکه برخلاف امت بزرگ اسلام از سلمان رشدي و غرب حمايت مي کردند، به يکباره نقاب از چهره پليد خود برداشتند؛ منافقان رياکار، حکام سرسپرده، آخو ندهاي درباري، نويسندگان مزدور و غربزدگاني که همواره سرسپرده غرب بودند- از جمله گروهک نهضت آزادي- در پرتو روشنگري هاي حضرت امام (ره) در پيشگاه امت رسوا شدند.
ث- مطرح شدن ابعاد فقهي اين حکم در بين علما و متفکران اسلامي و اظهار نظر فقهاي جهان اسلام در اين باره، از ديگر نتايج صدور آن بود و موجب شد تا يکبار ديگر احکام اسلامي- که همواره از برترين ابزارهاي حکومت صالحان براي جلوگيري از حمله دشمنان به حريم مقدس اسلام و مسلمانان بشمار مي رود- منور گشته و به جهانيان اثبات نمايد که اسلام و احکام نوراني آن زنده، ابدي و بهترين اداره کننده جوامع بشري است.
ج- تا پيش از صدور اين حکم، در جهان غرب و بويژه انگليس، شيعيان در مظلوميت شديدي بسر مي بردند؛ اهل سنت هم به شدت تحت تاثير وهابيت قرار داشتند و معلوم نبود در صورت صادر نشدن اين حکم، استکبار در صدد برپايي چه جرياني عليه اسلام و مقدسات اسلامي بود؛ ولي پس از اعلان اين حکم در مساجد اهل سنت، ائمه جماعات به شدت از ايران و امام (ره)حمايت کردند. به دنبال آن، مسلمانان ساکن درکشورهاي غربي به مقابله با رژيمهاي استکباري برخاستند. حرکت دانشجويان و محصلان خارج از کشور نيز منطبق با اصول سياست خارجي ايران بود؛ از اينرو، جهان غرب متحمل مشکلات بسيار گشت، ادعاي حقوق بشر آنان به يکباره رنگ باخت و ماهيت واقعي رژيم هاي غربي بيش از پيش افشا گرديد.

پي نوشت ها :
 

1- رضواني، همان،ص216-214
2- صحيفه نور، ج21،پيام امام خطاب به مراجع اسلام، روحانيون سراسر کشور و...در مورد استراتژي آينده انقلاب و حکومت اسلامي(67/12/4)
3- مرتد فطري: کسي است که در خانواده اي مسلمان به دنيا آمده باشد و پدر و مادر يا يکي از آنها مسلمان باشد و به فطرت اسلامي به دنيا آمده باشند.اگر از اسلام برگشت کند مرتد فطري است و قتلش واجب است.
4- سب: عبارت است از دشنام دردناک و زشت و در اصطلاح فقها، سبب چيزي است که شامل قذف به زنا و نحو آن نمي شود، همچون نسب شربخوار يا رباخوار يا ملعون يا فاجر و امثال آن به کسي دادن و از کلماتي است که متضمن استخفاف و اهانت باشد.
5- آيات شيطاني،ص25و24
6- صحيفه نور، ج21،پيام امام درباره انتشار کتاب کفرآميز آيات شيطاني(67/11/25)ص86
7- صحيفه نور، ج21،پيام امام درمورد توبه سلمان رشدي(67/11/29)ص87
8- همان
9- محمدرضا سبحاني نيا، سعيدرضا علي عسکري، مهر وقهر، گلچيني از لطافتها و صلابتها در زندگي امام خميني (ره)(اصفهان: مرکز فرهنگي شهيد مدرس،چ6، 1385)ص269و270
10- مقام معظم رهبري
11- صحيفه نور، ج21(67/12/3)ص99و100
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19